هوش مصنوعی در حال تغییر شکل کسب و کار است — و بدهی فنی در سیستمهای سازمانی را افزایش میدهد. این مقاله با محوریت مدیریت بدهی فنی، چهار بینش کلیدی را برای رهبران جهت ارزیابی تعادلها و تضمین ظرفیت نوآوری ارائه میدهد.
فهرست عناوین
- بدهی فنی (Technical Debts) چیست؟
- انواع بدهی فنی چیست؟
- هزینه فرصت چیست؟
- چگونه بدهی فنی را در عصر هوش مصنوعی مدیریت کنیم
- مدیریت بدهی فنی اکنون: چهار بینش کلیدی
۱. هدف، صفر بدهی فنی نیست.
۲. تفاوت بدهی فنی خوب با بدهی فنی بد را بشناسید.
۳. بر تعمیرات با بالاترین ارزش تمرکز کنید.
۴. بدهی فنی را به عنوان ظرفیت نوآوری بازتعریف کنید.
بدهی فنی (Technical Debts) چیست؟
بدهی فنی (Technical Debts) به مجموع مشکلات، نقصها و کمبودهایی گفته میشود که در نتیجهی تصمیمگیریهای سریع یا کوتاهمدت در فرآیند توسعه نرمافزار و زیرساختهای فناوری اطلاعات ایجاد میشود. این بدهی ناشی از انتخابهای فنی ناپایدار یا عدم بهروزرسانی سیستمهای قدیمی است که با گذشت زمان نیاز به هزینه و زمان بیشتری برای رفع و بهبود پیدا میکند. به بیان دیگر، بدهی فنی مانند «وام» مالی است؛ هرچه بیشتر بدهی فنی جمع شود، اصلاح و نگهداری سیستمها سختتر و پرهزینهتر میشود. این پدیده میتواند منجر به کاهش سرعت نوآوری، افزایش هزینههای عملیاتی و کاهش کیفیت کلی سیستمهای فناوری اطلاعات شود.
بدهی فنی (Technical Debts) یکی از عوامل کلیدی بود که منجر به ورشکستگی Sungard Availability Services در سال 2022 شد؛ شرکتی که خدمات بازیابی فاجعه فناوری اطلاعات محلی ارائه میداد
انواع بدهی فنی (Technical Debts) چیست؟
انواع بدهی فنی را میتوان به چند دستهبندی اصلی تقسیم کرد:
-
بدهی فنی عمدی:
زمانی رخ میدهد که تیمهای توسعه با هدف رسیدن به نتایج سریعتر یا راهاندازی اولیه محصول، آگاهانه تصمیم میگیرند که بخشهایی از کد یا زیرساخت را به صورت موقتی و بدون طراحی بهینه پیادهسازی کنند. این نوع بدهی به قصد کوتاهمدت ایجاد میشود اما در بلندمدت نیاز به بهبود و اصلاح دارد. -
بدهی فنی غیرعمدی:
در این حالت، بدهی فنی به دلیل کمبود دانش، تجربه یا نداشتن چارچوبهای استاندارد ایجاد میشود. مثلاً، استفاده از تکنولوژیهای منسوخ یا نوشتن کد به شیوهای نامنظم میتواند به شکل غیرعمدی منجر به بدهی فنی شود. -
بدهی فنی ناشی از تغییرات محیطی:
هنگامی که تکنولوژی یا نیازهای کسب و کار تغییر میکنند، سیستمهایی که پیشتر طراحی شدهاند ممکن است دیگر پاسخگوی نیازهای جدید نباشند. در این حالت، بهروزرسانی و بازسازی سیستمها از اهمیت ویژهای برخوردار میشود و عدم انجام این کار میتواند به بدهی فنی تبدیل شود. -
بدهی فنی در سطح معماری:
این نوع بدهی ناشی از تصمیمات معماری کلی سیستم است؛ به عنوان مثال، استفاده از ساختارهایی که امکان توسعهی مقیاسپذیر را محدود میکنند. در این صورت، تغییرات اساسی در معماری لازم بوده که اگر به موقع اعمال نشود، بار سنگینی بر سیستم تحمیل میکند.
هزینه فرصت چیست؟
هزینه فرصت مفهومی اقتصادی است که به معنای از دست رفتن فرصتهای بالقوهای است که در صورت انتخاب یک گزینه به جای گزینههای دیگر از دست میرود. در زمینه فناوری اطلاعات و مدیریت بدهی فنی، هزینه فرصت به ارزش فرصتهایی اشاره دارد که شرکت نمیتواند از آنها بهره ببرد، زیرا منابع خود را برای نگهداری سیستمهای قدیمی یا رفع بدهی فنی اختصاص داده است. به عبارت سادهتر، هر پول یا زمان صرف شده برای رفع مشکلات سیستمهای منسوخ، از سرمایهگذاری در نوآوری یا بهبود عملکرد سازمانی کم میکند.
بدهی فنی همچون لنگری عمل میکند که تلاشهای رهبران کسب و کار برای اداره بهینه سازمان را کند میکند. هزینهها و تلاشهای تجمع یافته ناشی از کوتاهبردن در توسعه فناوری اطلاعات، برنامههای قدیمی و زیرساختهای فرسوده، توان شرکت را در نوآوری، رقابت و رشد کاهش میدهد. در این میان، مدیریت بدهی فنی به عنوان عاملی کلیدی در بهبود عملکرد سازمان مطرح میشود.
میزان مشخصی از بدهی فنی اجتنابناپذیر است. برای باقی ماندن در حالت چابک، شرکتها اغلب ترجیح میدهند تکنولوژیهای جدید را هر چه سریعتر پیادهسازی کنند، با آگاهی از اینکه ممکن است بعدها نیاز به هزینهکردن برای اصلاح سیستمهایشان داشته باشند. پرداختن به این تعادل امروزه، با پذیرش هوش مصنوعی، بیش از پیش حیاتی شده است. با بیش از 2.41 تریلیون دلار هزینه سالانه تنها در ایالات متحده، بدهی فنی تنها مشکل فناوری اطلاعات نیست؛ بلکه یک مسئولیت تجاری است که نیازمند توجه مدیران عامل و تمرکز بر مدیریت بدهی فنی میباشد.
زیرساختها و برنامههای قدیمی تنها باعث کندی شرکتها نمیشوند. بدهی فنی سازمانها را از پیادهسازی راهحلهای هوش مصنوعی که میتوانند شیوه رقابت آنها را تغییر دهند، باز میدارد. واقعیت تلخ این است که با نفوذ هوش مصنوعی در تمامی عملکردهای تجاری، تمام بدهیهای فنی به بدهی فنی هوش مصنوعی تبدیل میشوند؛ از این رو، مدیریت بدهی فنی امری اجتنابناپذیر است.
در گذشته، کارشناسان توصیه میکردند که به سیستم فناوری اطلاعات با تزریق مقداری جداسازی دیجیتال و ماژولاریت، بدهی فنی را برطرف کنند — یعنی تقسیم کد، زیرساخت و داده (به عنوان مثال) به بخشهای کوچک و قابل تعویض که در صورت ظهور تکنولوژی بهتر به راحتی قابل جایگزینی باشند. امروزه، رویکرد نوین بر مبنای مدیریت بدهی فنی استوار است که در عین حفظ قابلیتهای نوآوری، از بروز مشکلات ساختاری جلوگیری میکند.
چطور هزینه فرصت بدهی فنی را شناسایی کنیم؟
شناسایی هزینه فرصت بدهی فنی نیازمند بررسی دقیق و چندجانبه است. برای این منظور میتوان مراحل زیر را مد نظر قرار داد:
-
تحلیل عملکرد و بهرهوری:
ابتدا باید بررسی شود که بهروزرسانی یا رفع بدهی فنی چه تأثیری بر سرعت توسعه و ارائه محصولات دارد. اگر مشکلات فنی باعث کاهش بهرهوری تیمهای توسعه شده باشند، هزینه فرصت در قالب کاهش سرعت ورود به بازار و از دست رفتن رقابتپذیری کسب و کار مشخص میشود. -
ارزیابی هزینههای عملیاتی:
محاسبه هزینههای جاری مرتبط با نگهداری سیستمهای قدیمی و مقایسه آن با هزینههای بالقوه بهبود و نوآوری، میتواند نشان دهد که چه مقدار منابع صرف اصلاح بدهی فنی شده و این منابع در کجا میتوانستند برای فرصتهای نوآورانه مصرف شوند. -
تعیین ارزش افزوده از نوآوری:
باید ارزیابی شود که در صورت اختصاص منابع به نوآوری به جای رفع بدهی فنی، چه ارزش افزودهای برای سازمان ایجاد میشود. مثلاً سرمایهگذاری در هوش مصنوعی، دیجیتالی شدن یا ارتقاء تجربه کاربری میتواند نتایج مثبت فراوانی داشته باشد که در هزینه فرصت محاسبه میشود. -
استفاده از شاخصهای عملکرد کلیدی (KPIs):
تعیین و پایش شاخصهایی مانند زمان واکنش به تغییرات بازار، میزان رضایت مشتری، هزینههای نگهداری سیستم و درصد خطاهای سیستم میتواند به مدیران کمک کند تا هزینه فرصت ناشی از عدم بهروزرسانی و اصلاح بدهی فنی را به صورت کمی اندازهگیری کنند. -
مشورت با ذینفعان:
در نهایت، بررسی نظرات و تجربیات مدیران پروژه، تیمهای فناوری اطلاعات و سایر ذینفعان میتواند دید جامعتری از هزینه فرصت به دست دهد. گفتگوهای استراتژیک میان تیمهای مختلف سازمان کمک میکند تا درک بهتری از فرصتهای از دست رفته حاصل شود.
برای درک اینکه چگونه رهبران کسبوکار امروزی سازمانهای خود را بازتعریف میکنند، از جمله با بهرهگیری از رویکرد مدیریت بدهی فنی، Accenture به بررسی ۱۵۰۰ شرکت جهانی در ۱۰ کشور و ۱۹ صنعت پرداخت و گفتگوهای عمیقی با رهبران سطح اجرایی انجام داد. نتایج تحقیقات نشان داد که شرکتهایی که برای تغییر آمادهاند، دارای یک «هسته دیجیتال» بازتعریفشده هستند؛ مجموعهای از اجزای کلیدی مانند زیرساخت ابری، داده و هوش مصنوعی که به سادگی قابل بهروزرسانی میباشند. این شرکتها معمولاً حدود ۱۵ درصد از بودجه فناوری اطلاعات خود را به منظور کاهش بدهی فنی اختصاص میدهند تا در چارچوب مدیریت بدهی فنی به طور مؤثری عمل کنند.
آنچه تحقیقات به وضوح نشان میدهد این است که امروزه پرداختن به بدهی فنی به معنای حذف کامل آن نیست؛ بلکه مدیریت بهینه آن اهمیت بیشتری دارد. کلید موضوع در شناخت دقیق بدهی فنی نه تنها در تعیین اینکه چه بخشهایی باید اصلاح شود، بلکه در تصمیمگیری برای حفظ اجزای ضروری و شناسایی بدهیهایی است که میتوانند ظرفیت نوآوری شرکت را افزایش دهند. این دیدگاه، محور اصلی مدیریت بدهی فنی در سازمانهای نوین به شمار میآید.
برای مثال، شرکت تنقلاتی Mondelez International که به خاطر برندهای محبوبی همچون Oreo، Belvita و Cadbury شناخته میشود، با بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین و به ویژه هوش مصنوعی مولد، توانسته با تغییرات در سلایق مصرفکنندگان همگام شده و حتی از رقبا پیشی بگیرد. به منظور فعالسازی این فناوریها و آمادهسازی برای آینده، این شرکت بخشهای مرتبط با داده و هوش مصنوعی هسته دیجیتال خود را همراه با زیرساختهای ابری، سیستمهای امنیتی و پلتفرمهای مدیریت ابری ارتقا داد تا بخشی از استراتژی مدیریت بدهی فنی خود را شکل دهد.
برای اجرای این ارتقاءها، Mondelez به مشاوره در زمینه مدیریت بدهی فنی نیاز داشت، چرا که چشمانداز فناوری اطلاعات این شرکت بسیار پراکنده بود و شامل بیش از ۱۰۰۰ برنامه میشد. بسیاری از این برنامهها هم تکراری بودند و هم نگهداری آنها زمان و هزینه زیادی به همراه داشت. در همکاری با Accenture، Mondelez تک تک این برنامهها را از نظر کیفیت نرمافزار، عملکرد و هزینههای عملیاتی مورد ارزیابی قرار داد. نتیجه این فرایند، ایجاد یک مجموعه یکپارچه از برنامهها بود که هم هزینه مالکیت کل را کاهش داد و هم بدهی فنی را از طریق صرفهجویی در زیرساختها، مجوزها و خدمات مدیریت برنامه به حداقل رساند؛ رویکردی که نشانگر مدیریت هوشمندانه بدهی فنی است.
در نتیجه، این شرکت اکنون میتواند از فرصتهای ناشی از بهرهگیری از هوش مصنوعی به بهترین نحو استفاده کند. به همراهی Accenture و Publicis Groupe، Mondelez پلتفرم جدیدی را راهاندازی کرد که با استفاده از هوش مصنوعی مولد، قابلیتهای بازاریابی جهانی را بهبود بخشیده و تجربیات مصرفکنندگان را بهینه میکند؛ رویکردی که همزمان نوآوری را حفظ کرده و به مدیریت بدهی فنی نیز یاری میرساند.
مدیریت بدهی فنی اکنون: چهار بینش کلیدی
از طریق همکاری با شرکتهایی همچون Mondelez، چهار بینش کلیدی شناسایی شدهاند که میتوانند به رهبران کسب و کار در مدیریت بدهی فنی (Technical Debts) در عصر هوش مصنوعی کمک کنند.
۱. هدف، صفر بدهی فنی نیست.
بسیاری از رهبرانی که به دنبال صفر بودن بدهی هستند، منابع خود را صرف حذف ناکارآمدیهای سیستمهای قدیمی میکنند. این اشتباه است زیرا همانطور که گفته شد، مقداری بدهی فنی اجتنابناپذیر است. سیستمها به محض راهاندازی، بدهی فنی را ایجاد میکنند و هزینه نگهداری و بهروزرسانی آنها به صورت نمایی با پیچیدگی و قدمت افزایش مییابد. بنابراین، رویکرد صحیح تمرکز بر مدیریت بدهی فنی (Technical Debts) است تا با مدیریت درست آن از اثرات منفی جلوگیری شود.
در عوض، شرکتها باید بدهی فنی خود را به عنوان هزینهای ضروری در انجام کسب و کار مدیریت کنند. دستهبندیهایی که وامدهندگان برای تصمیمگیری درباره پرتفوی وامهای خود استفاده میکنند — اصل، بهره، بدهیهای اضافی و هزینههای فرصت — میتواند راهنمای خوبی برای تعیین بدهی فنی هدفمند باشد:
-
اصل: هزینه بهروزرسانی تکنولوژی منسوخ.
-
بهره: هزینه افزایشی مرتبط با دور زدن تکنولوژی منسوخ.
-
بدهیهای اضافی: مشکلاتی که زمانی رخ میدهند که تکنولوژی منسوخ بهروزرسانی نشود.
-
هزینه فرصت: مجموعه فرصتهایی که یک شرکت به دلیل استفاده از تکنولوژی منسوخ نمیتواند از آنها بهره ببرد.
شرکتها باید با پرداخت اصل بدهی فنی — یعنی در منبع آن — آغاز به اصلاح کنند. اگر همانند بدهی مالی، اصل بدهی به خوبی مدیریت شود، بهره و بدهیهای اضافی یا هزینههای فرصت به حداقل میرسد. با در نظر گرفتن این اولویتها، رهبران میتوانند تصمیمات سرمایهگذاری بهتری اتخاذ کنند و از مدیریت بدهی فنی (Technical Debts) به عنوان یک ابزار استراتژیک بهره ببرند.
برای مثال، شرکتها میتوانند بر کیفیت کد نرمافزار خود تمرکز کنند. اگر کد به خوبی نوشته، رفع اشکال، بهبود یا نگهداری نشود، بدهی فنی میتواند به سرعت افزایش یابد. ابزارهای مدرن توسعه نرمافزار میتوانند به توسعهدهندگان کمک کنند تا خطاهایی که بعدها به بدهی فنی تبدیل میشوند، به حداقل برسند.
۲. تفاوت بدهی فنی خوب با بدهی فنی بد را بشناسید.
کسب و کارها ممکن است عمدی بدهی فنی را برای دستیابی به اهداف کوتاهمدت به عهده بگیرند. زمانی که رهبران درک روشنی از تفاوت بدهی فنی خوب و بد ندارند، شرکتهایشان ممکن است به دلیل تجمع ناکارآمدیها فلج شوند. در این راستا، مدیریت بدهی فنی به معنای تمایز قائل شدن بین بدهیهای مفید (سرمایهگذاری در نوآوری) و بدهیهای زیانآور، نقش حیاتی دارد.
ترس از بدهی همچنین میتواند مانع از ریسکهای استراتژیک شود. شرکتهایی که Accenture مورد مطالعه قرار داده است، بین بدهی ضروری و بدهیهایی که باید به آنها رسیدگی یا اجتناب شود، تفاوت قائل میشوند.
بدهی فنی خوب یک سرمایهگذاری است؛ زیرا امکان آزمایش، یادگیری و ورود سریعتر به بازار را فراهم میآورد. یکی از راههای تعیین اینکه آیا یک بدهی خوب است این است که بررسی کنید آیا هزینه فرصت اجتناب از آن، از خود بدهی بیشتر است یا خیر. این موضوع معمولاً زمانی صدق میکند که شرکتها در حال پیادهسازی تکنولوژیهای نوظهور هستند و از مدیریت بدهی فنی (Technical Debts) برای بهرهگیری از فرصتهای نوآوری استفاده میکنند.
به عنوان مثال، شرکتی را در نظر بگیرید که در حال پیادهسازی یک چتبات سفارشی مبتنی بر هوش مصنوعی مولد برای مدیریت دانش داخلی است؛ چتباتی که رهبران تصور میکنند به نمایندگان خدمات مشتری و طراحان محصول کمک خواهد کرد. به دلیل فقدان دانش و مهارتهای لازم، شرکت ممکن است با منحنی یادگیری مواجه شود که منجر به بروز اشکالات یا کدهای ضعیف شود. حتی ممکن است توسعهدهندگان مدل نادرستی را به عنوان پایه چتبات انتخاب کنند. در چنین شرایطی، نگرش صحیح در مدیریت بدهی فنی میتواند از توقف پروژه جلوگیری کند و فرصتهای نوآوری را حفظ نماید.
بدهی فنی (Technical Debts) خوب یک سرمایهگذاری است؛ زیرا امکان آزمایش، یادگیری و ورود سریعتر به بازار را فراهم میآورد. یکی از راههای تعیین اینکه آیا یک بدهی خوب است این است که بررسی کنید
۳. بر رفع باگ و بدهی فنی با بالاترین ارزش تمرکز کنید.
بسیاری از شرکتها فاقد رویکردی ساختاریافته برای اولویتبندی اصلاح بدهی هستند و منابع خود را صرف تعمیرات کمارزش میکنند، در حالی که موارد حیاتی نادیده گرفته میشوند. در این میان، رویکردی که بر مدیریت بدهی فنی متمرکز است، میتواند منابع را به بهینهترین شکل هدایت کند.
ما چارچوب PAID را توسعه دادیم تا به رهبران کمک کنیم اقدامات را بر اساس ارزش تجاری و میزان بدهی فنی نیازمند اصلاح اولویتبندی کنند. این مخفف از چهار اقدام کلیدی تشکیل شده است:
-
اولویتبندی: هنگامی که هم سطح بدهی فنی و هم تأثیر آن بر ارزش تجاری بالا است، بدهی نیازمند اصلاح فوری میباشد. به عنوان مثال، یک ارائهدهنده خدمات بهداشتی که دارای یک مخزن بزرگ از دادههای بیماران است و این دادهها در سیستمها و سیلوهای متعدد پراکنده شدهاند، ممکن است از کاهش سرعت و کیفیت ارائه خدمات رنج ببرد؛ که میتواند پیامدهای جدی برای بیماران به همراه داشته باشد.
-
رسیدگی: هنگامی که سطح بدهی فنی بالا است اما تأثیر آن بر ارزش تجاری پایین است، باید برنامهریزی شود که قبل از افزایش تأثیر بر ارزش تجاری، بدهی اصلاح شود. به عنوان مثال، یک بانک ممکن است دارای سیستمی قدیمی برای مدیریت ارتباط با مشتری باشد که علیرغم کارایی، محدودیتهایی در شخصیسازی خدمات دارد؛ بنابراین برای جلوگیری از از دست دادن مشتریان به رقبا، تمایل به بهروزرسانی آن خواهد داشت.
-
بررسی: هنگامی که سطح بدهی فنی پایین است اما تأثیر آن بر ارزش تجاری بالا است، غفلت از آن میتواند پرخطر باشد. به عنوان نمونه، یک شرکت کالاهای مصرفی ممکن است با یک سیستم مدیریت موجودی قدیمی مواجه شود که باعث ایجاد مشکلاتی در برنامهریزی مالی بلندمدت شود؛ گرچه نیاز فوری به اصلاح ندارد، اما رهبران باید آن را زیر نظر داشته باشند تا زمان مناسب برای اصلاح تشخیص داده شود و از شوکهای غیرمنتظره جلوگیری شود.
-
مستندسازی: هنگامی که هم سطح بدهی فنی و هم تأثیر آن بر ارزش تجاری پایین است، بدهی فنی باید زیر نظر قرار گیرد اما اصلاح آن از اولویتهای پایین محسوب شود. به عنوان مثال، یک تیم کوچک منابع انسانی ممکن است از نرمافزار گزارشگیری قدیمی استفاده کند؛ اما در صورت ادغام این تیم با واحد تجاری دیگر، آن نرمافزار دیگر مورد نیاز نخواهد بود.
این چارچوب PAID چه در شرایط آمادهسازی برای پیادهسازی هوش مصنوعی و چه در شرایط دیگر، ابزاری مفید در مدیریت بدهی فنی (Technical Debts) است. اما اگر رهبران شرکت قصد داشته باشند به خدمات مجهز به هوش مصنوعی پیشرفته منتقل شوند، این چارچوب میتواند در تصمیمگیری برای حذف استراتژیک بدهی فنیای که در دسته «مستندسازی» قرار میگیرد، کمک شایانی نماید.
هنگامی که هم سطح بدهی فنی و هم تأثیر آن بر ارزش تجاری بالا است، بدهی فنی نیازمند اصلاح فوری میباشد.
به عنوان نمونه، CTT – Correios de Portugal، سازمان پستی ملی پرتغال با سابقه ۵۰۰ سال، اولویت خود را به رفع مشکلات ناشی از ترکیب پرهزینه سیستمهای دیجیتال محلی داد. این سیستمها هم از نظر مدیریت چالشبرانگیز بودند و هم توسعه و پیادهسازی خدمات جدید را مختل میکردند. CTT با انتقال بخشی از بار کاری مراکز داده خود به ابر، هزینههای عملیاتی فناوری اطلاعات را به میزان 15 درصد کاهش داد و اکنون آماده بهرهبرداری از پیشرفتهای فناورانه ارائهدهنده ابر بهصورت فوری و مداوم است، به جای اینکه بدهی فنی خود را به صورت داخلی انباشته کند؛ رویکردی که در چارچوب مدیریت بدهی فنی مدنظر قرار گرفته است.
۴. بدهی فنی را به عنوان ظرفیت نوآوری بازتعریف کنید.
شرکتهایی که با سیستمهای منسوخ مواجهاند، در مقیاسبندی، رقابت و ارائه ارزشهای جدید دچار مشکل میشوند. این شرکتها در معرض خطر عقب ماندن توسط رقبای هوشمندتر قرار دارند. هنگامی که بدهی فنی به سطح بحرانی میرسد، شرکتها آسیبپذیر شده و ممکن است دچار اختلال یا حتی ورشکستگی شوند. از این رو، رویکرد جامع مدیریت بدهی فنی به عنوان یک سرمایهگذاری در نوآوری، میتواند مسیر تحول سازمانی را هموار سازد.
بدهی فنی یکی از عوامل کلیدی بود که منجر به ورشکستگی Sungard Availability Services در سال 2022 شد؛ شرکتی که خدمات بازیابی فاجعه فناوری اطلاعات محلی ارائه میداد.
در سالهای منتهی به ورشکستگی، Sungard شروع به تطبیق با محیط کسب و کار در حال تغییر کرد؛ مشتریان به سمت خدمات ابری متمایل شدند تا از مالکیت مراکز داده محلی برای پشتیبانگیری خودداری کنند. اگرچه Sungard برنامههای خود برای پرداخت بدهی فنی را در حین تغییر مدل کسب و کار مشخص کرده بود، اما سازمان به اندازه کافی سریع عمل نکرد. هنگامی که تقاضا برای خدمات ابری، از جمله قابلیتهای کار از راه دور، در جریان همهگیری کووید-۱۹ شدت یافت، بدهی فنی سنگین Sungard باعث شد که نتواند با رقبای متمرکز بر ابر رقابت کند؛ این نمونهای بارز از اهمیت مدیریت صحیح در دنیای پرشتاب امروز است.
اکنون که هوش مصنوعی با نوآوری مترادف شده است، بازتعریف اصلاح بدهی فنی به عنوان سرمایهگذاری در ظرفیت نوآوری میتواند گفتوگو درباره اصلاح را به سمت منافع فرصتهای مجهز به هوش مصنوعی تغییر دهد. برای مثال، به لطف محیط ابری CTT، این شرکت میتواند در عرض چند ساعت — نه هفتهها — بر روی یک راهحل هوش مصنوعی جدید کار کند، زمانی که ترجیحات مشتری یا شرایط محیط کسب و کار تغییر کند. این امر مستلزم تمرکز ویژه بر توجه به موضوع اصلی مبحث ماست که به گونهای است که از ابتکارات نوآورانه پشتیبانی کند.
بدهی فنی دیگر تنها یک مسئله مرتبط با فناوری اطلاعات نیست؛ بلکه یک چالش استراتژیک محسوب میشود که نیازمند نظارت مدیر عامل و تیم رهبری است. رهبرانی که بدهی فنی را بهطور مؤثر مدیریت میکنند، میتوانند سیستمهای فناوری اطلاعات خود را به ابزاری برای رشد تبدیل کرده و تعادل بین چابکی و کارایی را برقرار کنند. با پذیرش مدیریت مداوم بدهی فنی، تمایز قائل شدن بین بدهی خوب و بدهی بد، اولویتبندی اصلاحات با بالاترین ارزش و بازتعریف اصلاح بدهی فنی به عنوان سرمایهگذاری در ظرفیت نوآوری، رهبران میتوانند اطمینان حاصل کنند که سازمانهایشان نه تنها زنده میمانند بلکه در دنیایی که هوش مصنوعی در آن در اولویت است، شکوفا میشوند؛ این رویکرد کلیدی درمورد Technical Debts است.
مدیریت بدهی فنی: چارچوب PAID
تصمیمگیری درباره اینکه آیا — و چه زمانی — یک بدهی فنی خاص باید اصلاح شود، باید بر اساس سطح بدهی و میزان تأثیر آن بر ارزش تجاری صورت گیرد. این رویکرد، به ویژه در زمینه مدیریت صحیح بدهی فنی، به سازمانها کمک میکند تا با شناسایی دقیق اولویتها، منابع خود را به بهترین شکل بهینهسازی کنند.
منابع: