سلام به همراهان ویدپروتکت تو گفتگوی قبلیمون، حسابی در مورد اینکه خلاقیت اصلاً چی هست و چرا اینقدر مهمه گپ زدیم. فهمیدیم که خلاقیت فقط مال هنرمندها و آدمهای خاص نیست و یه جورایی چاشنی اصلی یه زندگی باحال و پویاتر هست. اما حالا سوال اصلی اینه: چطوری این خلاقیت رو تو خودمون بیدار کنیم و ازش تو زندگی روزمره استفاده کنیم؟ چطور اون چشمه ایدههای ناب رو تو وجودمون جاری کنیم؟ در حقیقت در مورد تمرین های افزایش خلاقیت با هم صحبت میکنیم.
اگه مقاله قبلی خونده باشد پس الان یه جورایی “دفترچه راهنمای تئوری” آشنا شدین، این مقاله قراره بشه “جعبه ابزار عملی” شما! امروز میخوایم آستینها رو بالا بزنیم و بریم سراغ اصل مطلب:
- تمرین های افزایش خلاقیت، چطور خلاق تر بشیم؟
- چطور قفلهای ذهنیمون رو باز کنیم و خلاقیت درونیمون رو بروز بدیم؟
- یه نگاهی هم میندازیم به کتاب معروف “62 تمرین خلاقیت برای کشف خلاق ترین ایده هایتان“ که میتونه مثل یه مربی خصوصی براتون عمل کنه.
- و در نهایت، چطور از این قدرت خلاقیت برای حل مسئله و گرهگشایی از مشکلات زندگی استفاده کنیم؟
پس اگه آمادهاید که از یه مصرفکننده صرف ایدهها، به یه تولیدکننده ایدههای بکر تبدیل بشید، با من همراه باشید. این مقاله پر از روشها و تکنیکهایی هست که میتونه نگاهتون به دنیا و تواناییهاتون رو دگرگون کنه.
چطور خلاقیت درونی خود را بروز دهیم؟ (باز کردن قفلهای ذهنی)
قبل از اینکه بریم سراغ تمرینهای افزایش خلاقیت، باید یه سری کارها رو انجام بدیم تا اصلاً ذهنمون آماده پذیرش و تولید ایدههای نو بشه. این بخش در مورد تغییر نگرش و ایجاد یه فضای ذهنی مناسب برای شکوفایی خلاقیته. اینها خودشون روشهای بنیادی هستن:
-
روش اول: پذیرش نگرش “بله، و…” به جای “بله، اما…” این تکنیک از دنیای تئاتر بداهه میاد. وقتی یه ایده مطرح میشه، به جای اینکه با “بله، اما…” دنبال عیب و ایرادش بگردیم و همون اول کار خفهاش کنیم، با “بله، و…” سعی میکنیم بهش شاخ و برگ بدیم و کاملترش کنیم. مثلاً اگه کسی میگه “بیاین برای آخر هفته بریم کوه”، به جای اینکه بگیم “بله، اما هوا سرده”، بگیم “بله، و میتونیم لباس گرم برداریم و چای آتیشی هم درست کنیم!”. این نگرش، فضای گفتوگو رو برای ایدهپردازی باز میکنه.
-
روش دوم: بغل کردن “نقص” به عنوان بخشی از فرآیند! خیلی از ما میترسیم ایده مون کامل نباشه و به همین خاطر اصلاً مطرحش نمیکنیم. یادتون باشه، هیچ ایده نابی از اول کامل و بینقص نبوده. بهش میگن “ذهنیت پیشنویس اول”. اجازه بدید ایدهها خام و حتی ناقص بیان بیرون. بعداً وقت برای صیقل دادن و بهتر کردنشون هست. مهم اینه که جریان ایدهها متوقف نشه.
-
روش سوم: کنجکاوی فعال و زیر سوال بردن همهچیز! فقط مشاهده گر نباشید، یه مشاهدهگر “فعال” باشید. مدام از خودتون بپرسید: “چرا این اینجوریه؟”، “اگه جور دیگهای بود چی میشد؟”، “چطور میشه اینو بهتر کرد؟”. این سوال پرسیدنهای مداوم، ذهنتون رو وادار میکنه دنبال جوابهای جدید و راهحلهای نوآورانه بگرده. این یه روشه برای تبدیل مشاهدات روزمره به جرقههای خلاقانه.
-
روش چهارم: برنامهریزی برای “وقت بازی خلاقانه”! خلاقیت نیاز به فضا و زمان داره. تو برنامه روزانهتون، یه زمانی رو (حتی ۱۵ دقیقه) برای “بازی” با ایدهها و افکار بدون هیچ هدف مشخصی اختصاص بدید. نقاشی بکشید، چیزهای بههمریخته رو مرتب کنید، با لگو بازی کنید، یا فقط به یه موسیقی بیکلام گوش بدید و اجازه بدید ذهنتون پرسه بزنه. این “وقت تلف کردنهای هدفمند” به شدت برای خلاقیت مفیده.
-
روش پنجم: غلبه بر ترس از قضاوت (روش حساسیتزدایی تدریجی) اگه از اینکه دیگران در مورد ایدههاتون چی فکر میکنن میترسید، از قدمهای کوچیک شروع کنید. اول ایدههاتون رو با یه دوست صمیمی یا یه عضو خانواده که بهش اعتماد دارید در میون بذارید. کمکم دایره رو بزرگتر کنید. هرچی بیشتر بازخورد (حتی منفی) بگیرید و ببینید که دنیا به آخر نرسیده، ترستون کمتر میشه.
-
روش ششم: نوشتن روزانه برای شکار ایدهها و بازتاب افکار یه دفترچه یادداشت همیشه همراهتون باشه یا از اپلیکیشنهای نوت برداری روی گوشی استفاده کنید. هر ایده، فکر، مشاهده جالب، یا حتی یه خواب عجیب که میبینید رو یادداشت کنید. این کار نه تنها بهتون کمک میکنه ایدهها رو از دست ندید، بلکه با مرور نوشتههاتون میتونید الگوهای فکری جدیدی کشف کنید. این یه تمرین مداوم برای پرورش ذهن خلاقه.
-
روش هفتم: جستجوی آگاهانه برای ورودیهای متنوع خودتون رو فقط به کتابها، فیلمها، یا موسیقیهایی که همیشه دوست داشتید محدود نکنید. آگاهانه سراغ سبکهای جدید، موضوعات ناآشنا، و فرهنگهای متفاوت برید. با آدمهایی که طرز فکرشون با شما فرق داره صحبت کنید. هرچی ورودیهای ذهنتون متنوعتر باشه، تواناییتون برای ایجاد ارتباطهای جدید و ایدههای خلاقانه بیشتر میشه.
این روشهای پایهای، زمین حاصلخیزی رو برای رشد بذرهای خلاقیت فراهم میکنن. حالا بریم سراغ ابزارهای باغبانی یعنی تمرین های افزایش خلاقیت! تا خلاق تر بشیم.

باشگاه خلاقیت شما – تمرین های افزایش خلاقیت
خب، ذهن آماده شد، حالا وقتشه با چند تا تمرین مشخص و کاربردی، عضلههای خلاقیتمون رو حسابی ورزش بدیم. این تمرینها مثل دستگاههای بدنسازی برای مغز شما عمل میکنن! پس بیاید با تمرین های افزایش خلاقیت آشنا بشیم.
تمرین های افزایش خلاقیت : تمرینهای گرمکردنی (ساده و سریع):
- تست ۳۰ دایره: روی یه کاغذ ۳۰ تا دایره بکشید. حالا سعی کنید تو یه زمان محدود (مثلاً ۳ دقیقه) هر تعداد از این دایرهها رو که میتونید به یه شیء معنیدار تبدیل کنید (مثلاً خورشید، توپ، صورتک، ساعت). هدف اینه که سریع فکر کنید و از قالبهای همیشگی خارج بشید.
- کاربردهای جایگزین: یه شیء معمولی مثل آجر، گیره کاغذ، یا حتی یه روزنامه باطله رو انتخاب کنید. حالا سعی کنید تو ۵ دقیقه، هر تعداد کاربرد غیرمعمول و خلاقانه که میتونید براش لیست کنید. مثلاً از آجر میشه به عنوان وزنه، زیر گلدونی، یا حتی قالب شیرینیپزی (اگه تمیز باشه!) استفاده کرد.
تمرین های افزایش خلاقیت : تمرینهای اصلی (عمیقتر و چالشیتر):
-
طوفان فکری (Brainstorming) – اما این بار حرفهای!
- قوانین طلایی: ۱. قضاوت ممنوع! هیچ ایدهای مسخره نیست. ۲. کمیت بر کیفیت اولویت دارد! هرچی ایده بیشتر، بهتر. ۳. ایدههای عجیب و غریب آزاد! ۴. ایدهها را ترکیب کنید و بهبود دهید!
- روش اجرا: یه موضوع یا مشکل رو مشخص کنید. یه نفر رو به عنوان دبیر جلسه انتخاب کنید تا ایدهها رو بنویسه. همه اعضا ایدههاشون رو میگن. میتونید از تکنیک “طوفان فکری معکوس” هم استفاده کنید: به جای اینکه بپرسید “چطور این مشکل رو حل کنیم؟”، بپرسید “چطور میتونیم این مشکل رو بدتر کنیم؟”. گاهی از دل جوابهای این سوال، راهحلهای جالبی پیدا میشه.
-
نقشهکشی ذهنی (Mind Mapping) – برای کاوش و اتصال ایدهها:
- کلمه یا مفهوم اصلی رو وسط صفحه بنویسید و دورش دایره بکشید.
- ایدههای مرتبط رو با خطوطی به اون وصل کنید و برای هرکدوم یه کلمه کلیدی بنویسید.
- این شاخهها رو ادامه بدید و تا جایی که میتونید جزئیات بیشتری اضافه کنید.
- از رنگها و تصاویر مختلف استفاده کنید تا نقشه جذابتر و به یاد موندنیتر بشه. این روش برای سازماندهی افکار، برنامهریزی پروژهها، و پیدا کردن ارتباط بین مفاهیم عالیه.
-
تکنیک قدرتمند اسکمپر (SCAMPER) – جراحی پلاستیک ایدهها! قبلاً بهش اشاره کردیم، اما اینجا با جزئیات بیشتری بازش میکنیم. این تکنیک به شما کمک میکنه یه محصول، خدمت، یا ایده موجود رو از هفت زاویه مختلف بررسی و دگرگون کنید:
- S (Substitute – جایگزینی): چه چیزی رو میتونم جایگزین کنم؟ (مثلاً به جای پلاستیک از چوب استفاده کنم؟ به جای این فرآیند، فرآیند دیگهای رو امتحان کنم؟)
- C (Combine – ترکیب کردن): چه چیزهایی رو میتونم با هم ترکیب کنم؟ (مثلاً تلفن و دوربین با هم شدن گوشی هوشمند. چه ایدههای دیگهای رو میتونم با هم قاطی کنم؟)
- A (Adapt – تطبیق دادن): چطور میتونم این ایده رو با یه موقعیت جدید یا برای یه کاربرد دیگه تطبیق بدم؟ (مثلاً از تکنولوژی فیلتر هواپیما برای ماسک صورت استفاده کنم.) از چه چیز دیگهای در طبیعت یا صنایع دیگه میتونم برای این ایده الهام بگیرم؟
- M (Modify/Magnify/Minify – اصلاح/بزرگنمایی/کوچکنمایی): چه تغییری میتونم توش ایجاد کنم؟ (تغییر رنگ، شکل، اندازه). چطور میتونم یه قسمتیش رو بزرگتر یا کوچکتر کنم تا بهتر بشه؟ (مثلاً صفحه نمایش بزرگتر در گوشی).
- P (Put to other uses – استفادههای دیگر): از این ایده یا محصول چه استفادههای دیگهای میتونم بکنم که تا حالا بهش فکر نکردم؟ (مثلاً از لاستیکهای فرسوده برای ساخت وسایل بازی در پارک استفاده بشه).
- E (Eliminate – حذف کردن): چه چیزی رو میتونم ازش حذف کنم تا سادهتر، ارزانتر، یا کارآمدتر بشه؟ (مثلاً حذف دکمههای اضافی از روی کنترل تلویزیون).
- R (Reverse/Rearrange – معکوس کردن/بازآرایی): اگه ترتیب اجزا رو عوض کنم چی میشه؟ اگه فرآیند رو برعکس انجام بدم چی؟ (مثلاً به جای اینکه مشتری بیاد مغازه، مغازه بره پیش مشتری – فروش آنلاین).
-
نوشتن آزاد/نوشتن خودکار (Freewriting/Automatic Writing): یه تایمر برای ۱۰-۱۵ دقیقه تنظیم کنید. یه موضوع انتخاب کنید (یا حتی بدون موضوع خاص) و شروع کنید به نوشتن. هرچی به ذهنتون میاد بنویسید، بدون توقف، بدون ویرایش، بدون نگرانی از گرامر یا غلط املایی. حتی اگه چیزی به ذهنتون نرسید، بنویسید “چیزی به ذهنم نمیرسه” تا دوباره جریان افکارتون راه بیفته. این روش به خالی شدن ذهن از افکار مزاحم و رسیدن به لایههای عمیقتر فکر کمک میکنه.
-
داستانپردازی تصویری/تفکر بصری (Storyboarding/Visual Thinking): برای حل یه مشکل یا توسعه یه ایده، مراحل مختلفش رو مثل صحنههای یه فیلم روی کاغذ یا تخته بکشید. لازم نیست نقاش حرفهای باشید، از آدمکها و شکلهای ساده استفاده کنید. این کار بهتون کمک میکنه تصویر بزرگتر رو ببینید، نقاط ضعف رو پیدا کنید و داستان ایدهتون رو بهتر تعریف کنید.
-
ایفای نقش/تغییر دیدگاه (Role-Playing/Perspective Shifting): وقتی با یه چالش روبرو میشید، خودتون رو جای آدمهای مختلف بذارید. مثلاً: “اگه یه بچه بودم، چطور این مشکل رو حل میکردم؟”، “اگه ایلان ماسک بودم، چه راهی پیشنهاد میدادم؟”، “مشتری من از چه زاویهای به این قضیه نگاه میکنه؟”. این تغییر دیدگاه، راهحلهای جدیدی رو پیش پاتون میذاره.
-
استفاده از محرکها و محدودیتهای خلاق: همونطور که گفتیم، گاهی محدودیتها خلاقیت رو شعلهور میکنن. برای خودتون چالش تعریف کنید: “یه داستان بنویس که توش از کلمه ‘و’ استفاده نشده باشه”، “یه شام خوشمزه با فقط سه قلم مواد اولیه درست کن”، “یه کمپین تبلیغاتی با بودجه صفر طراحی کن”. این محدودیتها مغز رو مجبور به نوآوری میکنن.
-
تفکر قیاسی (Analogical Thinking): از خودتون بپرسید: “این مشکل شبیه چه چیز دیگهای تو طبیعت، تاریخ، یا یه صنعت کاملاً متفاوته؟”. بعد ببینید اون “چیز دیگه” چطور عمل میکنه یا مشکلاتش رو چطور حل میکنه و از اون برای مشکل خودتون ایده بگیرید. مثلاً چسبهای ولکرو (Velcro) از مشاهده چسبیدن تیغهای گیاهان به لباس الهام گرفته شدن.
-
شش کلاه تفکر (Six Thinking Hats): این روش ادوارد دوبونو رو که قبلاً هم بهش اشاره شد، به عنوان یه روش ساختاریافته برای تفکر خلاق و حل مسئله در نظر بگیرید. با گذاشتن هر کلاه (سفید: اطلاعات، قرمز: احساسات، سیاه: احتیاط، زرد: خوشبینی، سبز: خلاقیت، آبی: کنترل فرآیند)، مطمئن میشید که از همه زوایا به موضوع نگاه کردید.
اینها فقط چند نمونه از دهها تمرین خلاقیت بودن. مهم اینه که شروع کنید و اونهایی که بیشتر باهاشون حال میکنید رو پیدا کنید و مرتب انجام بدید و بصورت فعال به دنبال تمرین های افزایش خلاقیت بیشتر بگردید.
کتاب “62 تمرین خلاقیت برای کشف خلاق ترین ایده هایتان” – مربی جیبی شما برای طوفانهای فکری!
حالا که با چند تا تکنیک آشنا شدیم، وقتشه یه منبع عالی برای ادامه این مسیر بهتون معرفی کنم: کتاب “62 تمرین خلاقیت برای کشف خلاق ترین ایده هایتان” (Cracking Creativity: The Secrets of Creative Genius) نوشته مایکل میکالکو (Michael Michalko). این کتاب یه گنجینه واقعیه برای کسایی که میخوان خلاقیتشون رو به طور جدی پرورش بدن.
فکر کنید این کتاب مثل یه باشگاه بدنسازی پر از دستگاههای مختلف برای تقویت عضلههای خلاقیت شماست. میکالکو، که خودش از متخصصان برجسته خلاقیته، تو این کتاب (و کتاب معروف دیگهاش به اسم “Thinkertoys”) مجموعهای از تمرینهای فوقالعاده کاربردی و جذاب رو جمعآوری کرده. این تمرینها از بازیهای ساده با کلمات و تصاویر شروع میشن و به تکنیکهای پیچیدهتر برای حل مسئله و ایدهپردازی گروهی میرسن.
چرا این کتاب خاصه؟
- عملی و کاربردی: خبری از تئوریهای خشک و خستهکننده نیست. هر فصل شما رو با یه تمرین جدید آشنا میکنه که میتونید همون موقع انجامش بدید.
- تنوع بالا: از تکنیکهای تفکر بصری مثل “داوینچی کد” (نگاه کردن به لکهها و پیدا کردن اشکال) گرفته تا روشهای شکستن الگوهای ذهنی و ترکیب ایدههای نامرتبط، همه چیز تو این کتاب پیدا میشه.
- الهامبخش: میکالکو با مثالهایی از زندگی افراد خلاق و داستانهای موفقیت شرکتهای نوآور، بهتون نشون میده که این تمرینها چقدر میتونن تاثیرگذار باشن.
- برای همه: فرقی نمیکنه دانشجو باشید، کارمند، مدیر، هنرمند، یا خانهدار. تمرینهای این کتاب برای هرکسی که میخواد خلاقتر باشه، مفیده.
کتاب “62 تمرین خلاقیت” (که ممکنه با عناوین مشابهی مثل “اسرار نوابغ خلاق” یا “جعبه ابزار خلاقیت” هم ترجمه شده باشه) میتونه یه همراه همیشگی برای شما باشه. هر وقت احساس کردید ذهنتون قفل شده یا دنبال یه ایده جدید میگردید، کافیه یکی از تمرینهاش رو باز کنید و انجام بدید. این کتاب بهتون یاد میده چطور متفاوت فکر کنید، چطور از زاویههای جدید به مسائل نگاه کنید و چطور از پتانسیل خلاقیتتون به طور کامل استفاده کنید. حتماً دنبالش بگردید و به کتابخونهتون اضافهاش کنید!
نقش خلاقیت در حل مسئله و مشکلات زندگی – سلاح مخفی شما برای فتح چالشها!
خب، حالا که کلی روش و تمرین برای افزایش خلاقیت یاد گرفتیم و یه کتاب خوب هم میشناسیم، سوال اینه: این خلاقیت به چه درد حل مشکلات روزمره ما میخوره؟ جواب ساده است: به همه درد! خلاقیت فقط برای خلق آثار هنری یا اختراعات بزرگ نیست؛ یه ابزار قدرتمند برای گرهگشایی از مشکلات ریز و درشت زندگیه.
ببینیم خلاقیت چطور تو این زمینه به ما کمک میکنه:
-
روش اول: بازتعریف خلاقانه مشکل (یافتن ریشه درد!) خیلی وقتها ما روی حل علائم یه مشکل تمرکز میکنیم، نه خودِ مشکل اصلی. خلاقیت به ما کمک میکنه با استفاده از تکنیکهایی مثل “پنج چرا” (پرسیدن مکرر “چرا؟” تا به ریشه مشکل برسیم) یا تغییر دیدگاه، صورت مسئله رو درست تشخیص بدیم. مثلاً اگه مشکل “کمبود وقت برای مطالعه” دارید، شاید مشکل اصلی “برنامهریزی ضعیف” یا “عدم توانایی در نه گفتن به کارهای غیرضروری” باشه. بازتعریف مشکل، اولین قدم برای پیدا کردن راهحل درسته.
-
روش دوم: تولید سیلآسای راهحلها (از کمیت به کیفیت) وقتی با یه مشکل روبرو میشید، به اولین راهحلی که به ذهنتون میرسه اکتفا نکنید. با استفاده از تمرینهایی مثل طوفان فکری، اسکمپر، یا نقشهکشی ذهنی، سعی کنید تا میتونید راهحلهای مختلف و متنوع تولید کنید. حتی اگه بعضیهاشون مسخره به نظر برسن! بعداً میتونید از بین این همه گزینه، بهترینها رو انتخاب کنید.
-
روش سوم: ساخت نمونه اولیه و آزمایشگری (شجاعت امتحان کردن و شکست خوردن!) خلاقیت در حل مسئله یعنی فقط فکر نکنیم، بلکه عمل هم بکنیم. اگه یه راهحل به ذهنتون رسید، یه نمونه اولیه کوچیک ازش بسازید و آزمایشش کنید. این “نمونه اولیه” میتونه هر چیزی باشه: یه برنامه روزانه جدید، یه روش متفاوت برای صحبت کردن با همسرتون، یا یه طرح اولیه برای یه محصول جدید. از شکست نترسید! هر شکست، یه قدم به راهحل نهایی نزدیکترتون میکنه. مثلاً اگه میخواید عادت غذاییتون رو تغییر بدید، لازم نیست از فردا یهو بشید گیاهخوار مطلق! با یه تغییر کوچیک شروع کنید، ببینید چطور پیش میره، و بعد اگه لازم بود اصلاحش کنید.
-
روش چهارم: اتصال نقاط نامرتبط (قدرت دانش عمومی و کنجکاوی) آدمهای خلاق معمولاً دایره اطلاعات عمومی وسیعی دارن و به موضوعات مختلفی علاقهمند هستن (که با روشهای بخش اول به دست میاد). این بهشون کمک میکنه که بین ایدهها و اطلاعاتی که در ظاهر هیچ ربطی به هم ندارن، ارتباط برقرار کنن و از این ارتباطها، راهحلهای نوآورانه بسازن. مثلاً شاید راهحل مشکل ترافیک شهری، از مطالعه رفتار مورچهها به دست بیاد!
چند مثال از حل خلاقانه مشکلات روزمره:
-
مشکل: همیشه سر قرار دیر میرسید.
- راهحلهای خلاقانه: به جای فقط “زودتر راه افتادن”، مشکل رو بازتعریف کنید: “چرا مدیریت زمانم ضعیفه؟”. از تکنیک “تجسم” استفاده کنید و تمام مراحل آماده شدن و رفتن رو تو ذهنتون مرور کنید و ببینید کجاها وقت تلف میشه. برای هر مرحله آلارم بذارید. مسیرهای جدید و کمتر شناخته شده رو امتحان کنید. با دوستی که همیشه آنتایمه صحبت کنید و از ترفندهاش یاد بگیرید.
-
مشکل: نمیتونید بچهتون رو به خوردن سبزیجات تشویق کنید.
- راهحلهای خلاقانه: سبزیجات رو به شکلهای بامزه و جذاب برش بدید. اونها رو تو غذاهایی که دوست داره مخفی کنید (مثلاً پوره هویج تو سس ماکارونی). با هم یه باغچه کوچیک سبزیجات درست کنید تا خودش تو کاشت و برداشت مشارکت داشته باشه. براش داستانهایی در مورد قهرمانهایی که با خوردن سبزیجات قوی میشن تعریف کنید. اسمهای خلاقانه برای غذاها بذارید.
-
مشکل: از کارتون خسته شدید و احساس میکنید توش گیر افتادید.
- راهحلهای خلاقانه: به جای استعفای فوری، با روش SCAMPER شغل فعلیتون رو بررسی کنید: چه بخشهایی رو میتونید تغییر بدید (Modify)؟ چه مسئولیتهای جدیدی رو میتونید با مسئولیتهای فعلیتون ترکیب کنید (Combine)؟ آیا میتونید مهارتهاتون رو تو یه بخش دیگه شرکت به کار بگیرید (Put to other uses)؟ با همکاران خلاق و مثبتاندیشتون طوفان فکری راه بندازید. برای خودتون پروژههای جانبی کوچیک و جذاب تعریف کنید تا انگیزهتون برگرده.
میبینید؟ خلاقیت یه ابزار همهکاره است که میتونه کیفیت تصمیمها و راهحلهای ما رو تو هر جنبهای از زندگی بالا ببره.
سخن پایانی: راههای افزایش خلاقیت را جدی بگیرید.
خب رفقای همراه ویدپروتکت، حسابی در مورد روشها، تمرینها، و کاربردهای خلاقیت گپ زدیم. فهمیدیم که چطور میتونیم قفلهای ذهنیمون رو باز کنیم، با چه تمرینهایی عضله خلاقیتمون رو پرورش بدیم، یه کتاب عالی به عنوان راهنما پیدا کردیم، و دیدیم که این مهارت چطور میتونه به ما تو حل مشکلات روزمره کمک کنه.
یادتون باشه، خلاقیت مثل هر مهارت دیگهای با تمرین و تکرار به دست میاد و تقویت میشه. این مقاله پر از ابزارهای مختلف بود. لازم نیست همه رو یه جا امتحان کنید. یکی دو تا روش یا تمرین که بیشتر به دلتون نشسته رو انتخاب کنید و همین هفته امتحانش کنید. کتاب میکالکو رو هم اگه تونستید تهیه کنید و بذارید دم دستتون باشه.
مهمترین چیز اینه که شروع کنید. از منطقهی امنتون خارج بشید، سوال بپرسید، اشتباه کنید، و از فرآیند کشف و خلق لذت ببرید. دنیا پر از مشکلاتیه که منتظر راهحلهای خلاقانه شما هستن و زندگی پر از فرصتهاییه که با یه ذره چاشنی خلاقیت، میتونن خیلی جذابتر و هیجانانگیزتر بشن.
نقشه راه خلاقیت به پیشنهاد ویدپروتکت:
خلاقیت چیست؟ انواع آن کدام اند و چطور خلاق تر باشیم؟